خب بالاخره من کشیکم تموم شد….میتونم بگم سخت ترین دوران زندگیم رو دارم سر میکنم نمی دونم گفتم یا نه تخصص جراحی قبول شدم به جرات میگم جز سخت ترین کارهاست
تصور کنید ساعت ۴ صبح مریض میاد همون اورژانس نیاز داره قفسه سینش رو باز کنی
هر چی از سختی کار رزیدنتی (دانشجوی تخصص) سال ۱ جراحی بگم کم گفتم تقریبا همیشه بیمارستان هستم
قبلا هم گفتم من ۴ سالی پزشکی رو دیر شروع کردم تاثیر منفی خیلی در زندگیم داشت
چند روز دیگه ۳۲ سال رو تموم میکنم
بماند خیلی از رزیدنت ها هم همین سن هستن ولی اونا زن و بچه دارن
خب میگید چرا رک گفتی بهش
حالا یک چیز بگم
این اولین پیشنهاد من به دختر بود
قبلا گفتم ۲ بار تو رابطه در حد ۲ ۳ ماه بودم
هر جفتش خودشون اومده بودن
بماند که جفتشون هم کئیر زدن و رفتن هر کدوم شاید یکسالی فکرم درگیرشون بود
میگید از چی طرف خوشم اومده…
این یک مسئله درونیه
یک جمله از فیلم Scarface رو خیلی دوست دارم
The eyes…they never lies
اون حسی که از چشم های طرف می گیری اون حسی که از صحبت کردن با طرف میگیری
یک چیزی میگی طرف می خنده و تو دلت میلرزه
اینا باعث میشه که به طرف کراش پیدا کنی
میگید همین طوری با ملت برو بیرون
شاید فک کنید من یک آدم نچسب غیر اجتماعی هستم ولی اصلا اینطور نیست
به شدت درونگرام
ولی از اون طرف هر جمع و مهمونی بوده به شدت چرت و پرت گفتم ملت رو خندوندم غالبا جدی هستم ولی خدا نکنه بیفتم فاز چرت و پرت گویی
اینو دوستای نزدیکم گفتن
دسترسی به تفریح سالم و ناسالم هم زیاد دارم علی برکت الله
بماند ۵ ۶ سال پیش فقط کارمون پارتی و مشروب گل این حرفا بود البته نه هر روز شاید هر هفته
بر خلاف تصورتون، ملت خیلی هم بهم سیریش میشدن سر همین که چرت پرت زیاد میگم
همین جا بگم in memory of dodge super challnger که میومد تجربه های گل زدنش رو باهامون به اشتراک میذاشت
خلاصه میخوام بگم دسترسی به جنس همه جوره دارم
همین چند ماهی که رزیدنت شدم درمورد خودم بگم همه اینترن ها (دانشجوهای سال اخر پزشکی که ۲ ماهی میان زیر دست ما کار می کنن و اموزش میبینن) به شدت تمایل دارن با من کشیک بردارن دختر و پسر هم نداره
ولی
نمی دونم چرا اصلا چیزی به اسم دوس دختر برام تعریف نشده…اصلا مذهبی خشک مغز نیستم…شاید از ۲۰ سالگی میخواستم ازدواج کنم…اون زمان هم وضع خودم زیر خط فقر بود هم عملا خونوادم هیچی نداشتن
بماند که الان هم خودم خونه بالاشهر و ماشین دارم هم خونوادم وضعشون خوب شده …ولی به شدت ریاضت اقتصادی رو هم چشیدم عملا تا ۲۴ سالگی باسه ۱۰۰۰ تومنم هم برنامه میریختم یادم نمیره میخواستم تهران اینور اونور برم حساب میکردم مترو به صرفه تر از brt هست اگر کارت بزنی!
ولی الان کاملا ورق فرق کرده (به پزشک بودنم ربطی نداره هنوز از پزشکی به درآمد خاصی نرسیدم)
داشتم میگفتم با اینکه اصلا اون چیزی که فکر می کنید نبودم و نیستم
ولی حتی کوچکترین تماسی از جنس مخالف باشه برام معنی نداره اگر اون شخص رو عاشقش نباشم
شما میگید چرا به طرف مستقیم گفتی
بابا طرف ۲ ماهش تموم شد
رفت
دیگه نمیبینمش (شاید خیلی کم بخش دیگه بیاد در حدی فقط از دور ببینمش)
باید حسم رو بهش می گفتم…میگید نایس گای نباش من نگفتم نایس گای هستم بالا رو بخونید ولی همیشه در زندگیم رک بودم!
واقعا یکسری چیزا برام تعریف نشده
اینکه طرف منو بذاره اب نمک تا اینقدر باهاش حرف بزنم خودش قبول کنه (اصلا اینطوری باشه خودم هم نمی خوام)
این دو ماهیی که زیر دستم بود کلی چرت و پرت گفتم کلی خندید نه اینکه بخوام خود شیرینی کنم متاستفانه ذاتم طوریه که چرت و پرت زیاد می گم
واقعا حس خوبی از چشاش گرفتم بخدا حس علاقه از طرفه اون رو هم گرفتم حتی روز اخر خودش بهم گفت خیلی باهات خوش گذشت سال دیگه میام بهت سر میزنم سال یکیت تموم بشه راحت شدی قطعا
حالا نمی دونم چی شد پیام رو دیر سین میکنه اخرین پیامم رو هم که فقط ری اکت خنده گذاشت جمعه ظهر
دیگه هم پیام ندادم چون حس می کنم من حرفم رو گفتم
هر چند که اول گفتید شاید ذوق مرگ شده
در کل بدبختی زیاد داریم ۲۰ سالگی چی میخواستیم چند روز دیگه میریم توی ۳۳ سال
کلا شانس از زندگی نیاوردم به نظر خودم