گیک کلاب

اخبار روز سینما

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Raha
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

نقد و بررسی فیلم Maria | خالقی که مخلوقش را دوست دارد...​




نقد و بررسی فیلم Maria | خالقی که مخلوقش را دوست دارد - گیمفا

هنر آینه‌ای نیست که با آن واقعیت‌ها را منعکس ساخت بلکه پتکی است که باید با آن واقعیت را شکل داد. هنر تنها راه گریختن است، بی آن که مجبور به فرار باشی.

برای آن‌که اثر هنری به فرم خود برسد، یک پیش‌نیاز اساسی لازم دارد. هنرمند موضوعی را که انتخاب می‌کند باید زیست کرده باشد و یا آن‌که موضوع مورد نظر دغدغه فکری هر روز او باشد. این مسئله در سینما پررنگ‌تر است زیرا در حالت کلی ساخت یک فیلم از خلق یک اثر ادبی یا موسیقیایی کار آسان‌تری است بنابراین بسیاری از کارگردانان دست روی فیلم‌نامه‌هایی می‌گذارند که نه‌تنها کوچک‌ترین ارتباطی با زندگی آن‌ها ندارد بلکه ممکن است در طول زندگی‌شان یک‌بار هم به آن مسئله فکر نکرده باشند. اما سینما از المانی سود می‌برد که به‌راحتی می‌تواند دست کارگردانش را رو کند و آن المان دوربین است. جای غلط دوربین، قاب‌بندی اشتباه، میزانسن بد و یک کات نادرست عواملی هستند که مشخص می‌کند کارگردان فرای دانستن تکنیک‌های سینمایی، تا چه اندازه روی موضوع فیلمش اشراف دارد. این مسئله در فیلم «ماریا» به‌شدت پررنگ است و در نقد این اثر سینمایی برآنیم که رابطه میان کارگردان «پابلو لارائین» و اثر خلق شده‌اش را بررسی کنیم.

در سکانس آغازین فیلم تابوتی را می‌بینیم که داخل آن جنازه «ماریا کالاس» خواننده یونانی – آمریکایی سبک اپرا (با بازی آنجلینا جولی) قرار دارد. دو خدمتکار «ماریا»، پزشکان و پلیس‌ها بالای سر او هستند که این امر مشخص می‌کند، او به‌تازگی فوت کرده است و حاضرین در اتاق برای بررسی مرگ او در آن‌جا حضور دارند. مسئله‌ای که در این پلان به‌شدت چشم‌گیر است جای دوربین است. دوربین کارگردان این صحنه‌ها را از پشت در باز اتاقی دیگر که به اتاق اصلی راه دارد به تصویر می‌کشد. چون در ابتدای داستان هستیم و بیننده هنوز نسبتی با کاراکتر اصلی و سایر کاراکترها برقرار نکرده است، دوربین به مخاطب اجازه ورود و نزدیک شدن به قهرمان داستانش را نمی‌دهد تا این‌گونه احترامش را حفظ کند.

کارگردان در سکانس بعدی قهرمان داستانش را به‌صورت تیپیکال می‌سازد. پلان‌هایی به شکل مستند نمایش داده می‌شود که «ماریا» در آن‌ها آواز می‌خواند و یا در حال اجرای کنسرت است. بنابراین مخاطب آماده می‌شود تا زندگی‌نامه یک خواننده اپرا را مشاهده کند. در تمامی این پلان‌ها «آنجلینا جولی» حضور دارد و با این‌که تصاویر ظاهرا قدیمی به‌نظر می‌رسند اما همگی مربوط به خود فیلم است و این امر به مخاطب کمک می‌کند تا بازیگر مشهور این فیلم را در قالب نقش «ماریا» بپذیرد. سپس دوربین فلش‌بکی به یک هفته قبل از مرگ «ماریا» می‌زند که سرآغاز داستان اصلی فیلم است. او در اتاق خواب خود قرار دارد و باز هم دوربین به خود اجازه ورود به اتاق و به‌هم زدن خلوت قهرمان داستانش را نمی‌دهد. تصویر کات می‌خورد به سالن اصلی خانه و در آن‌جا منتظر می‌ماند تا «ماریا» به عنوان میزبان خانه به دیدن مهمانش (مخاطب فیلم) بیاید و آرام آرام به دوربین نزدیک می‌شود. وارد آشپزخانه می‌شود و باز هم دوربین از بیرون آشپزخانه نظاره‌گر او است اما به‌دلیل مواجهه اولیه که با «ماریا» صورت گرفته است، این‌بار تصویر به‌آرامی حرکت کرده و وارد آشپزخانه می‌شود تا نزدیکی مخاطب با قهرمان داستان انجام پذیرد. از این لحظه به بعد مخاطب تصویر «ماریا» و حتی خدمتکارانش را در نمای مدیوم‌شات می‌بیند، مواجهه‌ای که قبل از آن تماما در نمای لانگ‌شات بود.

نقد و بررسی فیلم Maria | خالقی که مخلوقش را دوست دارد - گیمفا

حالا که در کم‌تر از ۱۵ دقیقه کاراکتر اصلی معرفی شد، تیپ سینمایی او به عنوان خواننده اپرا ساخته شد و میزان احترامش به مخاطب دیکته شد، روند شخصیت‌پردازی‌اش آغاز می‌شود. اینسرت (نمای نزدیک) روی بسته قرص و پرسش سرخدمتکارش «فروچو» (با بازی پیرفرانسیسکو فاوینو) در مورد داروها، بیماری «ماریا» را اعلام می‌کند. حضور یک خبرنگار رویایی – واقعی (خیالین) که ظاهرا خود کارگردان است که قصد ساختن زندگی‌نامه «ماریا» را دارد از ابداعات فرمیک این فیلم است. خبرنگاری که ابتدا واقعی به‌ نظر می‌رسد اما زمانی که به یک‌باره از کنار «ماریا» در نزدیکی برج ایفل محو می‌شود، مخاطب را با یک کاراکتر خیالین، که هم می‌تواند واقعی باشد و هم رویایی مواجه می‌کند. اولین کلوزآپ از چهره «ماریا» در کنار برج ایفل رقم می‌خورد تا علاوه بر حس نزدیکی، پروسه خلق هم‌ذات‌پنداری مخاطب با قهرمان داستان نیز شروع شود. «ماریا» که در سنین میان‌سالی است، داعیه بازگشت به صحنه را دارد اما میزان توانایی و ضعف بدنی او مانع بسیار مهمی در این مسیر است. او بعد از یک اجرای ضعیف از سالن ضبط موسیقی با حالتی سرخورده بازمی‌گردد. باز هم دوربین متشخص کارگردان فاصله خود را با او حفظ می‌کند تا خلوت «ماریا» را به هم نزند اما از پشت و با فاصله دنبالش می‌کند تا همراهش شود و بالاخره به او نزدیک می‌شود تا مخاطب را با قهرمان داستانش در این شرایط هم‌ذات کند.

حضور پزشک (با بازی وینست مک‌کین) در منزل «ماریا» نشان از وخامت بیماری او دارد و مخاطبی که حالا با قهرمان داستان هم‌راه شده است باید بار بیماری و روزهای پایانی زندگی او را نیز به دوش بکشد. فلش‌بک‌هایی که به زندگی گذشته «ماریا» می‌خورد بسیار فرمیک است. گذشته قهرمان داستان یا در صحبت با خبرنگار خیالین به تصویر کشیده می‌شود، یا در ذهن او رقم می‌خورد و یا این‌که آن‌ها را خواب می‌بیند. در واقع کارگردان دنیای فیلمش را بر پایه دنیای خیالین «ماریا» بنا نهاده که هم واقعی است و هم با رویاپردازی، عنصر خیال را وارد داستان می‌کند. سکانس نوجوانی ماریا که استعداد خوانندگی‌اش در حال شکوفایی است از مهم‌ترین و بهترین لحظات فیلم است. اجرای زیبای او حس‌ برانگیز است و شخصیت‌پردازیش را یک گام جلوتر می‌برد. «ماریا» (ظاهرا) به‌ دلیل فقر و کسب درآمد برای خانواده توسط مادرش مجبور به خوانندگی شده است اما فقر او مسئله‌ای نیست که کارگردان رویش بایستد و با تکرار آن سعی در سانتی‌مانتال کردن داستانش داشته باشد. این گذر سریع از نوجوانی ماریا حس هم‌ذات‌پنداری مخاطب را زنده نگه می‌دارد و احساس ترحم را جایگزین آن نمی‌کند. فلش‌بک‌هایی که در نیمه ابتدایی داستان به نمایش درمی‌آید همگی خوب هستند زیرا مدت زمان آن‌ها کوتاه بوده و بین داستان اصلی و مخاطب فاصله نمی‌اندازد. اگرچه در راستای شخصیت‌پردازی قهرمان داستان نیاز است گذشته او عیان شود اما قصد کارگردان از ساختن این فیلم به تصویر کشیدن آخرین روزهای پایانی زندگی «ماریا کالاس» بوده که در اجرای آن بسیار موفق است. یادآوری خاطرات «ماریا» از اپرای چین که با اجرای آهنگ در میان زنان چینی و گریم و پوشش چینی همراه است، از لحظات زیبا و فرمیک داستان است. این سکانس از معدود فلش‌بک‌هایی است که به‌صورت سیاه و سفید نمایش داده نمی‌شود. به‌ دلیل آن‌که سکانس‌های حال و گذشته در یک‌دیگر تنیده می‌شوند و چهره «ماریا» نیز خیلی گذر زمان را نشان نمی‌دهد، فیلم در سکانس‌های زمان گذشته سیاه و سفید است تا از زمان حال مجزا گردد. اما در سکانس اپرای چینی که مربوط به گذشته است، کارگردان تصویر را رنگی به نمایش درمی‌آورد تا رنگ قرمز یک‌دست لباس خوانندگان و گریم زیبای چهره «ماریا» نمود خود را از دست ندهد.

نقد و بررسی فیلم Maria | خالقی که مخلوقش را دوست دارد - گیمفا

بر خلاف نیمه اول فیلم، ریتم داستان در نیمه دوم تا حدودی می‌افتد. ورود کاراکتر «جان اف کندی» (با بازی کاسپر فیلیپسون که با پنج نقش‌آفرینی در چهار فیلم بلند و یک فیلم کوتاه در نقش رئیس جمهور سابق آمریکا می‌توان او را کندی سینما نامید) و رابطه همسرش با نامزد «ماریا» (اوناسیس با بازی هالوک بیلگینر) تا حدودی بین مخاطب و داستان اصلی فاصله می‌اندازد و بهتر بود تعدادی از این پلان‌ها حذف می‌شد و در عوض کارگردان روند شخصیت‌پردازی «ماریا» را تکمیل می‌کرد. وقفه‌ای که به واسطه این فلش‌بک‌های طولانی ایجاد می‌گردد حس هم‌ذات‌پنداری مخاطب با کاراکتر «ماریا» در سنین میان‌سالی که در اوج بیماری دغدغه بازگشت به صحنه را دارد، کم‌رنگ می‌کند. مشکل دیگری که فیلم از آن رنج می‌برد پررنگ شدن کاراکتر خبرنگار، آن هم نه به واسطه داستان بلکه توسط دوربین تکنیکال کارگردان است. در روند مصاحبه حرکت دوربین از چهره «ماریا» به سمت خبرنگار و بالعکس، اندازه قاب‌های یکسان دو کاراکتر و بسیاری از عوامل دیگر نشان از جایگاه یکسان دو کاراکتر در داستان فیلم دارد که به هیچ عنوان قابل قبول نیست و همان‌طور که گفته شد این خبرنگار را می‌توان آقای «پابلو لارائین» کارگردان فیلم در نظر گرفت که زندگی «ماریا کالاس» را می‌سازد و به همین دلیل کارگردان نسبت به او سمپات دارد.

علاوه بر موارد بیان شده به ‌تصویر کشیدن «ماریا» در نمای لانگ‌شات هنگام خوانندگی در کنسرت نیز جز مواردی است که به روند شخصیت‌پردازی قهرمان داستان لطمه زده است. در این لحظات که مخاطب با دغدغه بازگشت او به صحنه و بیماریش خو گرفته است نیاز است دوربین قاب‌بندی نزدیک‌تری از چهره او داشته باشد تا سمپات بیننده را شدت ببخشد. اگر چه فیلم در نیمه پایانی با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند اما فرم خود را از دست نمی‌دهد و هم‌چنان استوار می‌ایستد. ملاقات «ماریا» و خواهرش «یاکینتی» (با بازی والریا گولینو) در رستوران نیز از نکات مثبت فیلم است. ملاقاتی که می‌توانست در سنین نوجوانی و بعد از سکانس کوتاهی که از این دو خواهر در کنار یک‌دیگر دیده بودیم ادامه پیدا کند اما کارگردان به‌درستی کاراکتر خواهر را حذف می‌کند تا نقش او را در روزهای آخر زندگی «ماریا» به تصویر بکشد. ملاقاتی که با دیالوگ‌های مربوط به گذشته، مخاطب را با داستان زندگی «ماریا» همراه‌تر می‌کند. نکته حائز اهمیت دیگر مربوط به گریم چهره «ماریا» در سنین میان‌سالی است. چهره‌ای که اگرچه تا حدودی نشانه‌های ضعف و بیماری بر آن نمایان شده است اما هرگز نشانی از مرگ ندارد. همان‌طور که قبلا اشاره کردم، دوربین کارگردان میزان احترام و ارادت او به این کاراکتر را نمایان می‌کند. این گریم خوب که شوق زندگی را در چهره «ماریا» به تصویر می‌کشد نیز در راستای علاقه کارگردان به قهرمان داستانش است. چهره نزدیک به مرگ کاراکتر، هرگز نمی‌توانست مخاطب را با او همراه کند و ترحمی منفعلانه ایجاد می‌کرد که باعث فاصله‌گذاری میان بیننده و قهرمان داستان می‌شد و کارگردان به‌خوبی به این مسئله مشرف بود و چهره‌ای که از «ماریا» در دنیای خود خلق کرد، بیننده را نیز با او سمپات کرد. در واقع اگر خالق مخلوقش را دوست داشته باشد، مخاطب را نیز وادار به این دوست داشتن می‌کند.

سکانس پایانی را می‌توان سکانس رستگاری «ماریا» نامید. قهرمان داستان به مبارزه نهایی با مرگ می‌رود. مبارزه‌ای که اگر تکنیک درست کارگردانی، نوع روایت داستان و فرم هنری اثر نبود، بسیار نمادین، شعارزده و سانتی‌مانتال می‌شد اما کارگردانی که به موضوع فیلمش اشراف کامل داشته باشد در پایان‌بندی هم موفق عمل می‌کند. «ماریا» که به گفته خودش تا به امروز برای مادرش خوانده بود و برای نامزد سابقش «اوناسیس» نخوانده بود، بالاخره موفق می‌شود برای خودش بخواند. آن هم تنها در خانه و با یگ گروه ارکستر خیالی. این کنسرت نهایی به‌قدری از دید کارگردان قابل احترام است که هیچ‌کس را جز (مخاطب این همان شده) با «ماریا» به اجرای با شکوهش راه نمی‌دهد و حتی خدمتکاران را نیز بیرون خانه منتظر نگه می‌دارد تا قهرمان داستانش ایستاده بمیرد.

نقد و بررسی فیلم Maria | خالقی که مخلوقش را دوست دارد - گیمفا

متاسفانه در سینمای امروز جهان، کارگردانان برای دیده شدن به سمت مفاهیم و مضامینی می‌روند که کوچک‌ترین ارتباط حسی با هنر برقرار نمی‌کند و فرم هنری که برگرفته از زیست کارگردان، میزان ارتباط او با موضوع، نوع روایت اثر و احترام به قهرمان داستانش می‌باشد، به فراموشی سپرده شده است. بنابراین باید آفرین گفت به کارگردانانی از جمله «پابلو لارائین» که هنر و سینما را فدای دیده شدن و رسیدن به جوایز سینمایی نمی‌کنند. دوربین کارگردان در فیلم «ماریا» به قدری متشخص است و به قهرمان داستانش احترام می‌گذارد که آن را کاملا به حس مخاطب دیکته می‌کند و از درد و رنج او کنشی می‌سازد که به بیننده اجازه ترحم منفعلانه را نمی‌دهد. سکانس‌های ابتدایی فیلم که «آنجلینا جولی» را در حال خواندن اپرا و با تصاویری شبیه فیلم‌های مستند به تصویر می‌کشد از او یک تیپ سینمایی می‌سازد و سپس نوع روایت زندگی گذشته او به شکل فرمیک با فلش‌بک‌هایی در ذهن، خواب و یک خبرنگار خیالین (واقعی و رویایی) روند شخصیت‌پردازی او را ادامه می‌دهد. بیماری او نیز با المان‌های دارو و دکتر که کارگردان به وقت مناسب از آن‌ها استفاده می‌کند باورپذیر می‌شود. اگر چه فیلم در نیمه دوم تا حدودی از ریتم داستان اصلی فاصله می‌گیرد اما هم‌چنان سرپا و استوار به کار خود ادامه می‌دهد و در نهایت زندگی قهرمانش را با یک مرگ شکوه‌مند که به دور از هرگونه شعارزدگی، نمادبازی و سانتی‌مانتال شدن است به پایان می‌رساند.

گیمفا
 

فیلمبرداری The Batman Part 2 در سال ۲۰۲۵ شروع خواهد شد...​




فیلمبرداری The Batman Part 2 در سال ۲۰۲۵ شروع خواهد شد - گیمفا

در جریان مراسم گلدن گلوب، مت ریوز، کارگردان فیلم The Batman Part 2، اعلام کرد که فیلمبرداری این فیلم در سال ۲۰۲۵ آغاز خواهد شد.

مت ریوز در این مراسم تایید کرد که فیلم The Batman Part 2 در سال ۲۰۲۵ فیلمبرداری خود را آغاز خواهد کرد و برای آن هیجان زده هستند؛ مت ریوز اشاره‌ای به تاریخ دقیق فیلمبرداری نکرد اما می‌توان انتظار داشت که فیلمبرداری به زودی آغاز شود.

فیلم The Batman Part 2 از زمان معرفی‌اش در سال ۲۰۲۲ تاخیرات زیادی خورده و به دلیل اصلاح فیلمنامه‌، قرار است تا به جای اکران در اکتبر سال ۲۰۲۶، در اکتبر سال ۲۰۲۷ اکران شود. جیمز گان نیز اشاره کرد که این فاصله بین دنباله‌ها تا حدودی طبیعی است و به فاصله‌ بین فیلم‌های محافظان کهکشان که خودشی کارگردانی کرده، اشاره کرد.

مت ریوز در ادامه‌ی مصاحبه‌ی خود اشاره کرد که پیوستگی روایت بین سری اول و فیلم The Batman Part 2 حفظ خواهد شد و در این فیلم نیز شخصیت‌های جدیدی از دنیای بتمن معرفی خواهند شد.

اطلاعات بیشتری درباره‌ی زمان فیلمبرداری فیلم The Batman Part 2 و بازیگران جدید آن در دسترس نیست و باید منتظر اخبار بیشتری باشیم.

گیمفا
 

احتمال حضور ویل اسمیت در ریبوت مجموعه‌ی Matrix...​




احتمال حضور ویل اسمیت در ریبوت مجموعه‌ی Matrix - گیمفا

ویل اسمیت اخیراً پستی جدید در صفحه شخصی خود منتشر کرده است که توجه بسیاری از طرفداران و رسانه‌ها را جلب کرده است.

در این پست، او اشاره‌ به پروژه‌ای جدید کرده است که احتمالاً مرتبط با مجموعه‌ی مشهور “Matrix” است. شایعات زیادی وجود داشته که ویل اسمیت قرار است در یک ریبوت جدید از این مجموعه ایفای نقش کند، به ویژه ایفای نقش شخصیت اصلی “نیو” که پیش‌تر توسط کیانو ریوز به تصویر کشیده شده بود. این گمانه‌زنی‌ها با توجه به تصویر یا پیام خاصی که او در پست جدیدش منتشر کرده، به واقعیت نزدیک‌تر شده و موجب افزایش هیجان طرفداران شده است.


احتمال حضور ویل اسمیت در ریبوت مجموعه‌ی Matrix - گیمفااحتمال حضور ویل اسمیت در ریبوت مجموعه‌ی Matrix - گیمفا

ویل اسمیت قبلا به دلیل بازی در فیلم Wild Wild West، ایفای نقش در نسخه‌ی کلاسیک فیلم Matrix را رد کرده بود و عبارت “بیدار شو” در این عکس به نوعی می‌تواند به این موضوع اشاره داشته باشد. مجموعه‌ی ماتریکس با فیلم Matrix Resurrections در سال ۲۰۲۱ دوباره به سینما بازگشت و بعد از آن، کمپانی برادران وارنر اعلام کرد که فیلم پنجم از این مجموعه نیز در حال تولید است. این در حالی است که خواهران واچوفسکی، که کارگردانان سه گانه‌ی اول این فیلم بودند، این بار کارگردانی را بر عهده نخواهند داشت و به جای آنها درو گادرد کارگردان فیلم کابین در جنگل مسئول کارگردانی فیلم پنجم خواهد بود.


فیلم bad boys ride or die


در حالی که هنوز جزئیات رسمی در این باره منتشر نشده، شایعات و گمانه‌زنی‌ها درباره بازگشت ماتریکس به سینما با بازی ویل اسمیت به شدت در حال پخش شدن است. این موضوع به این دلیل مورد توجه است که ویل اسمیت سابقه‌ی خوبی در ایفای نقش‌ در فیلم‌های اکشن و علمی‌تخیلی مانند “Men in Black” و “I, Robot” دارد. اگر این پروژه واقعاً در دست ساخت باشد، احتمالاً یک بازسازی نوین و متفاوت از ماتریکس را شاهد خواهیم بود که شاید حتی درون‌مایه‌های جدیدی را به داستان کلاسیک این مجموعه اضافه کند.


گیمفا
 

تهیه‌کننده سریال The Penguin از فصل دوم آن خبر داد...​





تهیه‌کننده سریال The Penguin از فصل دوم آن خبر داد - گیمفا

لورن لفرانک، تهیه‌کننده اجرایی The Penguin، به موفقیت چشمگیر این سریال اشاره کرده و احتمال ساخت پروژه‌ای مشابه با محوریت یکی دیگر از شخصیت‌های دنیای دی‌سی را بررسی می‌کند.

The Penguin نخستین اسپین آف از جهان بتمن مت ریوز محسوب می‌شود. با وجود غیبت رابرت پتینسون در نقش بتمن، این سریال همچنان به گسترش دنیای تاریک و خشن گاتهام سیتی که در فیلم بتمن ۲۰۲۲ معرفی شد، می‌پردازد. با تمرکز بر جنایات زیرزمینی گاتهام و تحولات در ساختار باندهای تبهکاری شهر، این سریال به طور ماهرانه‌ای زمینه‌ای برای فیلم بعدی مت ریوز، The Batman – Part II، فراهم می‌آورد.

لورن لفرانک در گفتگوی ویژه با اسکرین رنت در مراسم گلدن گلوب ۲۰۲۵، از استقبال بی‌نظیر مخاطبان از این اثر هنری ابراز خرسندی کرد. لفرانک با دفاع از ماهیت محدود سریال پنگوئن، تأکید کرد که ساخت دنباله‌ای مستقیم تنها در صورتی صورت خواهد گرفت که ایده یا شخصیتی جذاب و بدیع برای این کار وجود داشته باشد. همچنین، لفرانک با افتخار اعلام کرد که مشتاقانه منتظر فرصتی است تا در دنیای جذاب بتمن مت ریوز به خلق آثار جدید بپردازد. با این حال، او تصریح کرد که تنها در صورتی به این پروژه ادامه خواهد داد که بتواند ابعاد جدید و منحصر به فردی از شخصیت‌های این دنیای پر رمز و راز را کشف کند.

لورن لفرانک: ما قصد داشتیم سریالی در چند فصل محدود بسازیم، پس واقعاً به فصل اول و داستانی که خلق کردیم افتخار می‌کنم. قطعا داستان‌های بیشتری برای روایت وجود دارد، اگر بتوانیم ایده یا شخصیتی مناسب پیدا کنیم. هنوز در این باره مطمئن نیستم، اما به کاری که انجام دادیم بسیار می‌بالم.

اسکرین رنت: آیا شخصیت دیگری هست که دوست داشته باشید در دنیای مت ریوز بسازید؟

لورن لفرانک: برای من، مهم این است که بتوانم ارتباط شخصی عمیقی با آن شخصیت برقرار کنم و حس کنم می‌توانم کاری متفاوت و منحصربه‌فرد با او انجام دهم. این همان چیزی بود که در مورد شخصیت آز احساس کردم، و بعد از آن توانستم سوفیا و دیگر شخصیت‌ها را به این دنیا اضافه کنم. پس همیشه به دنبال چیزی شخصی هستم. و اگر بتوانم به آن دست پیدا کنم، احساس رضایت می‌کنم.

در عصر طلایی اقتباس‌های سینمایی از کتاب‌های مصور، چراغ سبز نشان دادن به چندین پروژه اسپین آف بتمن و چند فصل‌ پس از موفقیت سریال پنگوئن، امری بدیهی به نظر می‌رسد. با این حال، سازندگان این مجموعه، لورن لفرانک و مت ریوز، رویکردی محتاطانه‌تر در پیش گرفته‌اند و قصد دارند دامنه این جهان را به دقت مدیریت کنند. ریوز همچنان بر ساخت یک سه‌گانه مستقل تمرکز دارد و لفرانک نیز بر محدود بودن سریال پنگوئن تأکید می‌کند. البته، موفقیت چشمگیر فصل اول این سریال، امکان تولید فصل دوم را مطرح کرده و هر دو سازنده و بازیگر نقش اصلی، کالین فارل، برای ادامه داستان ابراز علاقه کرده‌اند. با این حال، ساخت فصل دوم تنها در صورتی قطعی می‌شود که بتواند به همان سطح کیفی فصل اول دست یابد.

تهیه‌کننده سریال The Penguin از فصل دوم آن خبر داد - گیمفا

هشت اپیزود پرطرفدار سریال پنگوئن نشان می‌دهد که این سریال پتانسیل بسیار بالایی برای تولید فصل دوم دارد. پایان فصل اول، سرنخ‌های زیادی برای ادامه‌ی داستان Oz Cobb به‌عنوان یک جنایتکار بی‌رحم و بلندپرواز در گاتهام سیتی فراهم می‌کند. بدون هیچ مانعی، Oz می‌تواند به اوج قدرت برسد.

در فصل دوم، می‌توانیم شاهد معرفی تهدیدهای جدیدی باشیم که Oz را به چالش بکشند و او را به سمت تاریکی یا روشنایی سوق دهند. با توجه به حضور Oz در فیلم‌های The Batman – Part II و The Batman – Part III، داستان او قطعا ادامه خواهد یافت. اما یک فصل دوم، به این داستان عمق و گستردگی بیشتری خواهد بخشید.

لورن لفرانک می‌تواند از داستان پنگوئن فاصله گرفته و به شخصیت دیگری از دنیای کمیک‌های دی‌سی در همین جهان بپردازد. شخصیت‌هایی چون کت‌وومن، رایدلر، جوکر و حتی جیمز گوردون در دنیای بتمن، پتانسیل ساخت سریال‌هایی به همان کیفیت پنگوئن را دارند. شخصیت‌های دیگری مثل اسکرفیس، هاش، مستر فریز و آزریل نیز می‌توانند از همان روایت و سبک داستانی پنگوئن بهره ببرند. فرنچایز بتمن به کارگردانی مت ریوز و نویسندگی لورن لفرانک از استقلال و خودکفایی بالایی برخوردار است، اما پتانسیل‌های بسیار بیشتری دارد که نمی‌توان از آن‌ها چشم‌پوشی کرد.


گیمفا
 

پدرو پاسکال تا چند ماه دیگر بهترین نقش‌آفرینی خود را ارائه خواهد داد...​




پدرو پاسکال تا چند ماه دیگر بهترین نقش‌آفرینی خود را ارائه خواهد داد - گیمفا

تا چند ماه دیگر فصل دوم سریال The Last of Us پخش خواهد شد و شاهد نقش‌آفرینی‌های بازیگران این سریال از جمله پدرو پاسکال خواهیم بود.

این مطلب حاوی اسپویل سریال The Last of Us است.

به نظر می‌رسد که نقش‌آفرینی پدرو پاسکال در فصل دوم سریال The Last of Us با توجه به حساسیت نقش او، قرار است تا بهتر از بازی او در فصل اول باشد، نقشی که اکثرا از آن به عنوان بهترین هنرنمایی او نام می‌برند.

پدرو پاسکال پیش از سریال The Last of Us، در سریال‌های متفاوتی از جمله Game Of Thrones و The Mandalorian بازی کرده بود و اکثرا اکشن بودند. در سریال The Last of Us نقش او ماهیت جدی‌تری دارد و بهتر می‌تواند جنبه‌های درام و جدی بازیگری خود را به نمایش بگذارد.

همان طور که در سریال The Last of Us دیدید، جوئل راز بزرگی را از الی برای محافظت از او پنهان کرد و افشای این راز می‌تواند منجر به بحث مفصلی بین جوئل و الی شود. ترکیب احساس گناه، ترس، درد و نا امیدی و اجرای آن می‌تواند کار سختی برای پدرو پاسکال باشد. سخت بودن اجرای این لحظه با اینکه کار سختی است، اما چیزی نیست که پدرو پاسکال از پس آن بر نیاید و احتمالا عملکرد بی‌نظیری از او خواهیم دید. همچنین در فصل دوم جوئل در فلش‌بک‌های مختلفی نیز حضور پیدا خواهد کرد.

جوئل ممکن است در فصل دوم The Last of Us نقش بزرگ‌تری نسبت به بازی داشته باشد. فلش‌بک‌های احتمالی در این فصل می‌توانند به پدرو پاسکال فرصتی بدهند تا حضور پررنگ‌تری داشته باشد و رابطه جوئل با دیگر شخصیت‌ها را بیشتر نشان دهد.

آخرین تریلر سریال اشاره می‌کند که شاید او فقط در چند صحنه ظاهر شود، اما هر کدام از این صحنه‌ها اهمیت زیادی خواهند داشت. دو گفتگوی دل‌خراش به‌طور قطع در این فصل به نمایش درخواهند آمد؛ زمانی که الی راز جوئل را کشف می‌کند و بحث احساسی آن‌ها به نقطه عطفی در داستان تبدیل می‌شود و همچنین اعتراف جوئل به تامی درباره‌ی کاری که برای نجات الی کرد.

جوئل شخصیتی بود که سرنوشت دنیا در دستانش بود اما انتخاب خودخواهانه‌ی گرفت و الی را بدون اینکه به او بگوید، نجات داد. در هر صورت، جوئل نقش و لحظات مهمی در فصل دوم The Last of Us دارد و استعداد بازیگری او می‌تواند در القای احساس در این سکانس‌ها تاثیرگذار باشد.

فصل دوم سریال The Last of Us در ماه آوریل سال ۲۰۲۵ پخش خواهد شد.

گیمفا
 

اطلاعات جدیدی در مورد فیلم Constantine 2 منتشر شد...​




اطلاعات جدیدی در مورد فیلم Constantine 2 منتشر شد - گیمفا

فرانسیس لارنس کارگردان قسمت دوم فیلم مشهور Constantine اخیرا اطلاعات جدیدی را در رابطه با این فیلم در اختیار طرفداران گذاشته است.

طبق گفته‌ی فرانسیس لارنس دنباله‌ی مورد انتظار فیلم کلاسیک کنستانتین پیشرفت‌های قابل توجهی داشته است. اخیراً در یک مصاحبه‌، لارنس اعلام کرده است که احتمال ساخت فیلم کنستانتین ۲ بیشتر از هر زمان دیگری است. اگرچه این فیلم از سال ۲۰۲۲ در حال توسعه بوده است و طرفداران به شدت منتظر اطلاعات بیشتر هستند. با این حال، اظهارات لارنس حاکی از آن است که گام‌های مهمی برداشته شده و این پروژه ممکن است به زودی برای تولید آماده شود.

او در این رابطه گفته است:

من می گویم که ما بیش از هر زمان دیگری به ساخت یک دنباله نزدیک هستیم، که این یک چیز عالی است. آکیوا، کیانو و من فوق العاده در مورد آن هیجان زده هستیم زیرا اکنون ما یک ایده عالی داریم با توجه به اینکه در طول سال‌ها مجموعه‌ای از کمیک‌ها را مرور و بررسی کرده‌ایم.
اطلاعات جدیدی در مورد فیلم Constantine 2 منتشر شد - گیمفا

یکی از عوامل کلیدی در توسعه‌ی کند این فیلم احتمالاً دخالت DC Studios است زیرا جیمز گان بر اهمیت نهایی شدن فیلمنامه و وجود چشم‌انداز خلاقانه‌ی قابل قبول برای هر فیلم قبل از شروع تولید تأکید کرده است. همچنین لارنس در صحبت‌هایش به این موضوع اشاره‌ داشت که ممکن است تصمیمات مربوط به بازیگران این فیلم نهایی شده باشد و در حال حاضر تمرکز بر اقتباس داستانی خوب از کمیک‌های هل بلیزر باشد. طرفداران همچنان در انتظارند تا ببینند که کدام بخش از افسانه‌های وسیع کنستانتین در قسمت دوم این فیلم به تصویر کشیده خواهد شد.

اگرچه این اخبار امیدوارکننده است، اما با معرفی دنیای جدید جیمز گان در DC، هنوز مشخص نیست که آیا این دنباله بخشی از روند تلفیق داستان‌های DC خواهد بود یا به عنوان یک فیلم مستقل در زیر مجموعه‌ی Elseworlds در نظر گرفته می‌شود. با ادامه‌ی روند توسعه‌ی این فیلم احتمالاً اطلاعات بیشتری درباره جایگاهش در طرح‌های آینده‌ی DC منتشر خواهد شد. تا آن زمان، طرفداران می‌توانند مطمئن باشند که کنستانتین ۲ از هر زمانی به تبدیل شدن به واقعیت نزدیک‌تر است.


گیمفا
 

فیلم‌برداری Dune 3 احتمالا یک سال زودتر شروع خواهد شد...​




فیلم‌برداری Dune 3 احتمالا یک سال زودتر شروع خواهد شد - گیمفا

فیلم Dune 3 یکی از مورد انتظارترین فیلم‌های ژانر علمی-تخیلی است که گزارش‌های جدید نشان می‌دهند فیلم‌برداری آن یک سال زودتر از موعد آغاز خواهد شد.

با موفقیت فیلم Dune: Part Two مشخص بود که فیلم سوم این مجموعه نیز ساخته خواهد شد؛ این فیلم اقتباسی از کتاب دوم این مجموعه با عنوان Dune: Messiah و به نویسندگی فرانک هربرت خواهد بود. دنی ویلنوو کارگردان این فیلم خواهد بود و داستان پل اتریدیز را به پایان خواهد رساند.

قبلا انتظار می‌رفت که فیلم‌برداری فیلم Dune 3 در تابستان سال ۲۰۲۶ آغاز شود، اما گزارش‌های جدید نشان می‌دهند که دنی ویلنوو قصد دارد تا فیلم‌برداری را در تابستان همین سال آغاز کند، هر چند هنوز چیزی به طور رسمی تایید نشده است. همچنین قبلا گزارش شده بود که فیلم بعدی دنی ویلنوو در تاریخ ۱۸ دسامبر ۲۰۲۶ (۲۷ آذر ۱۴۰۵) اکران خواهد شد که همه حدس زدند این عنوان فیلم Dune 3 باشد

اگر Dune 3 قرار باشد تا در دسامبر سال آینده اکران شود، فیلم‌برداری در تابستان ۲۰۲۶ تاریخ غیر معقولی محسوب می‌شود. شروع فیلم‌برداری در تابستان امسال می‌تواند زمان کافی‌ای را برای تولید به سازندگان بدهد و تاریخ منطقی‌تری است.

دنی ویلنوو نیز قبلا گفته بود فیلم‌برداری فیلم Dune 3 در سال ۲۰۲۶ آغاز خواهد شد، اما ممکن است کارها زودتر پیش بروند و فیلم‌برداری زودتر آغاز شود. او همچنین گفت که ساخت چنین فیلم‌هایی زمان‌بر خواهد بود و سخت است بخواهیم تاریخ دقیقی را برای فیلم‌برداری مشخص کنیم.

با این حال خبر رسمی‌ای درباره‌ی تاریخ فیلم‌برداری فیلم Dune 3 منتشر نشده است و باید منتظر اخبار رسمی باشیم.

گیمفا
 

نقدها و نمرات فیلم Paddington in Peru...​



فیلم paddington in peru

فیلم سینمایی Paddington in Peru ساخته دوگال ویلسون توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.

فیلم سینمایی Paddington in Peru سومین فیلم ساخته شده بر اساس این خرس دوست‌داشتنی و دلنشین محسوب می‌شود که به تازگی پخش شده و توانسته نقدها و نمرات بسیار خوبی را از منتقدان بگیرد. این اثر سینمایی به کارگردانی دوگال ویلسون بوده و بازیگران و صداپیشه فیلم‌های قبلی در آن حضور دارند.

منتقدان بر این باور هستند که فیلم سینمایی Paddington in Peru تحت هدایت فیلمسازان جدید توانسته مودب‌ترین خرس دنیای سینما را به محیطی تازه ببرد و یک ماجراجویی بسیار دلنشین و دلپذیر را برای کل خانواده رقم بزند.
تا کنون در وب سایت راتن تومیتوز ۱۴۱ نقد برای فیلم سینمایی Paddington in Peru منتشر شده که امتیاز ۹۴ درصد را برای آن به همراه داشته است. در وب سایت متاکریتیک نیز امتیاز ۶۵ از صد برای این فیلم ثبت شده که بر اساس ۴۳ نقد منتشر شده برای آن است. در ادامه نظر برخی از منتقدان برتر جهانی درباره این فیلم را مشاهده می‌کنید.

نظر منتقدان درباره فیلم سینمایی Paddington in Peru​

  • راتن تومیتوز | ۱۴۱ نقد – امتیاز ۹۴ درصد
  • متاکریتیک | ۴۳ نقد – امتیاز ۶۵ از صد
نقدها و نمرات فیلم Paddington in Peru - گیمفا
فیلم سینمایی Paddington in Peru
«۸۰/۱۰۰ Total Film | منتقد: لیلا لطیف»

آنتونیو باندراس توانسته هنرنمایی خوبی داشته باشد اما این اولیویا کولمن است که توانسته در این نقش خودش بدرخشد. جدیدترین ماجراجویی پدینگتون شاید ضعیف‌ترین فیلم این مجموعه باشد اما همچنان ارزش تماشا دارد.
«۸۰/۱۰۰ Collider | منتقد: راس بونیم»

فیلم Paddington in Peru ممکن است در سطح دو فیلم اول این مجموعه نباشد اما هنوز هم یک ماجراجویی ارزشمند است. ما همچنان شاهد کاراکترها و داستان‌هایی هستیم که دوست داریم، فقط روش ارائه آن‌ها متفاوت شده است. در هر صورت، این اثر سینمایی ثابت می‌کند که این شخصیت چقدر انعطاف‌پذیر است و چطور می‌تواند در ماجراجویی‌های ساده و بزرگ به کار گرفته شود.
«۷۵/۱۰۰ RogerEbert | منتقد: مت زولر سایتز»

فیلم Paddington in Peru عمدتا به خاطر حال و هوای دوستانه خودش همیشه دلنشین و لذت‌بخش است.
«۷۰/۱۰۰ IGN | منتقد: مت پرسلو»

این فیلم تازه همانند فیلم‌های قبلی این مجموعه چندان خوشمزه و جذاب نیست اما همچنان سرگرمی شیرین این مجموعه را درون خودش دارد.
«۶۰/۱۰۰ The Guardian | منتقد: پیتر بردشاو»

لحظه به لحظه جوک‌های کمتری در این فیلم وجود دارند اما به همان اندازه زیبایی، تماشایی و سرگرمی وجود دارد.
«۶۰/۱۰۰ Variety | منتقد: گای لوج»

این اثر سینمایی همانند فیلم‌های قبلی از نظر درون مایه پر از شخصیت نیست و این در حالی است که فیلم‌نامه فیلم بیش از پیش به یک الگوی فرسوده وابسته است.
«۶۰/۱۰۰ The Hollywood Reporter | منتقد: لزلی فلپرین»

در حالی که فیلم سینمایی Paddington in Peru فاقد شوخ طبعی پوچ و کاملا تاریکی است که دو فیلم اول را ارتقا داده بود، اما این فیلم جدید با توجه به محدودیت‌هایش همچنان قابل توجه است.
«۶۰/۱۰۰ The Telegraph | منتقد: تیم رابی»

همه موارد در این اثر سینمایی لذت‌بخش هستند اما نه در حد و اندازه فیلم‌های قبلی.



گیمفا
 

نقدها و نمرات فیلم Mickey 17...​



نقدها و نمرات فیلم Mickey 17 ساخته بونگ جون هو - گیمفا

فیلم سینمایی Mickey 17 ساخته بونگ جون هو توانسته نمرات بسیار خوبی را از منتقدان دریافت کند.

فیلم سینمایی Mickey 17 جدیدترین فیلم ساخته شده توسط فیلمساز اهل کره جنوبی بونگ جون هو به شمار می‌رود، فیلمسازی که به خاطر ساخت فیلم سینمایی برنده جایزه اسکار Parasite شهرت دارد و در آن، رابرت پتینسون، استیون ین و مارک رافلو هنرنمایی می‌کنند.

تاکنون ۲۶ نقد برای فیلم سینمایی Mickey 17 منتشر شده که امتیاز ۸۵ درصد را برای آن در وب سایت راتن تومیتوز به همراه داشته است. در وب سایت متاکریتیک نیز امتیاز ۷۴ از صد برای این اثر سینمایی به ثبت رسیده که بر اساس ۱۵ نقد منتشر شده برای آن است. در ادامه نظر برخی از منتقدان برتر جهانی درباره این فیلم را مشاهده می‌کنید.

نظر منتقدان درباره فیلم Mickey 17​

  • راتن تومیتوز | ۲۶ نقد – امتیاز ۸۵ درصد
  • متاکریتیک | ۱۵ نقد – امتیاز ۷۴ درصد
نقدها و نمرات فیلم Mickey 17 ساخته بونگ جون هو - گیمفا
فیلم Mickey 17
«۹۱/۱۰۰ IndieWire | منتقد: دیوید ارلیچ»

این فقط یک فیلم عالی دیگر از بونگ جون هو نیست که در آن،‌ نفرتش از سرمایه‌داری را نشان بدهد و در واقع، این اولین فیلم این فیلمساز است که نشان می‌دهد او چقدر مردم را دوست دارد.
«۸۰/۱۰۰ Empire | منتقد: هلن اوهارا»

همانند خود شخصیت اصلی، این فیلم کمی احمقانه و متناقض است اما همچنین خنده‌دار، متفکرانه و قابل قبول‌تر از آن چیزی است که دوست داریم. این اثر فضاهای عجیب و غریبی برای این دوران غیرمعمول رقم می‌زند.
«۷۰/۱۰۰ Screen Daily | منتقد: تیم گریرسون»

فیلم سینمایی Mickey 17 گاهی اوقات سعی دارد تا درون مایه و لحن‌های متفاوت خودش را متعادل کند. اما چیزی که هشتمین فیلم سینمایی بونگ جون هو را کنار هم نگه داشته، خشم محسوس او از ظلم بشریت آمیخته با شخصیت قهرمانی است که نمی‌تواند بمیرد و بنابراین، واقعا نمی‌تواند زندگی کند.
«۶۰/۱۰۰ The Guardian | منتقد: پیتر بردشاو»

این فیلم اثری وهم‌آور و شگفت‌انگیز است و در عین حال، به طور غیرمنتظره‌ای جالب است.
«۶۰/۱۰۰ The Hollywood Reporter | منتقد: دیوید رونی»

فیلم ماجراجویانه جدید بونگ جون هو با نقشه‌های پر هرج و مرجی مواجه می‌شود، همانطور که این اتفاق در اکثر آثار این کارگردان رخ می‌دهد. اما انسجام موضوعی به طرز ناامیدکننده‌ای گریزان است.
«۵۰/۱۰۰ Variety | منتقد: پیتر دبروژ»

اگرچه این اثر سینمایی به خاطر عجیب بودنش امتیاز به دست می‌آورد اما بسیاری از آن شلخته، شیطنت‌آمیز و موعظه‌گر به نظر می‌رسد و این همان چیزی است که شخصیت شرور این اثر سینمایی با بازی مارک رافلو را بسیار جذاب می‌کند.


گیمفا
 

نقدها و نمرات فیلم The Gorge...​




فیلم the gorge

فیلم سینمایی The Gorge با بازی مایلز تلر و آنیا تیلور جوی توانسته نمرات متوسطی را از منتقدان بگیرد.

فیلم سینمایی The Gorge جدیدترین اثر از سرویس آنلاین اپل تی‌وی پلاس به شمار می‌رود که اسکات دریکسون سکان کارگردانی آن را برعهده داشته است. در این فیلم اکشن، ماجراجویی و عاشقانه، بازیگران برجسته و جوانی همچون آنیا تیلور جوی و مایلز تلر نقش‌آفرینی می‌کنند.

منتقدان بر این باور هستند که فیلم سینمایی The Gorge توانسته چندین ژانر مختلف را با یکدیگر ترکیب کند و یک داستان عاشقانه و دوست‌داشتنی را به نمایش در می‌آورد، تا اینکه بخش‌های اکشن و مهیج این اثر سینمایی آن را به مسیری قابل پیش‌بینی سوق می‌دهند.
تا کنون در وب سایت راتن تومیتوز ۹۶ نقد برای فیلم سینمایی تنگنا منتشر شده که امتیاز ۶۱ درصد را برای آن به همراه داشته است. در وب سایت متاکریتیک نیز امتیاز ۵۷ از ۱۰۰ برای این اثر سینمایی به ثبت رسیده که بر اساس ۲۷ نقد منتشر شده برای آن در این وب سایت است. در ادامه نظر برخی از منتقدان برتر جهانی درباره این فیلم را مشاهده می‌کنید.

نظر منتقدان درباره فیلم The Gorge​

  • راتن تومیتوز | ۹۶ نقد – امتیاز ۶۱ درصد
  • متاکریتیک | ۲۷ نقد – امتیاز ۵۷ از صد
نقدها و نمرات فیلم The Gorge با بازی آنیا تیلور جوی- گیمفا
فیلم The Gorge
«۸۰/۱۰۰ The Telegraph | منتقد: تیم رابی»

آنچه فیلم سینمایی The Gorge ارائه می‌کند، یک پیش‌فرض علمی تخیلی بدیع و همچنین برخی پیچش‌ها و تعلیق‌های مهیج و انفجاری است.
«۷۵/۱۰۰ RogerEbert | منتقد: برایان تالریکو»

این فیلم بازگشتی به فیلم‌های مسخره‌ای است که اغلب دیگر با چنین بودجه‌ای ساخته نمی‌شوند، فیلم‌هایی که درباره کرم‌های غول‌پیکر در بیابان شنی یا مبارزه با ماری غول‌پیکر بودند. با این وجود، فیلم The Gorge با اینکه زمینه‌سازی نامناسبی ندارد اما توانسته به پتانسیل خودش دست پیدا کند.
«۷۰/۱۰۰ IGN | منتقد: ای ای داود»

حتی زمانی که فیلم The Gorge در اکشن و تیراندازی کلی خودش محو می‌شود، از صحنه‌پردازی کارگردان و موسیقی علمی تخیلی دهه پنجاهی ترنت رزنور و آتیکوس راس بهره می‌برد. در بدترین حالت، این اثر همچنان نمایش شایسته‌ای در ژانر خودش است که باید به جای سرویس آنلاین اپل تی‌وی پلاس روی پرده سینماها اکران می‌شد.
«۷۰/۱۰۰ Variety | منتقد: کورتنی هاوارد»

ترکیب چندین ژانر درون یک اثر سینمایی جذاب، کار شاهکاری است و فیلم The Gorge نیز همین کار را انجام می‌دهد.
«۶۰/۱۰۰ Screen Rant | منتقد: الکساندر هریسون»

در حالی که فیلم The Gorge نسبتا کم عمق و مسطح است اما هیجان‌های شگفت‌انگیزی در ژانر خودش ارائه می‌کند و از حضور دو بازیگر برجسته بهره می‌برد.
«۶۰/۱۰۰ Empire | منتقد: دن جولین»

این اثر سینمایی ترکیبی از ژانرهای مختلف است اما یک عاشقانه بعید محسوب می‌شود که در آن، عشق در میان تیراندازی‌ها و هیولاها شکوفا می‌شود.
«۵۰/۱۰۰ The Hollywood Reporter | منتقد: لوویا گیارکی»

کارگردان لحظات انگشت‌شمار به‌یادماندنی در این اثر سینمایی ارائه می‌کند و این فیلم برخی لحظات ترسناک خوبی دارد ولی تلاش‌های کارگردان برای ایجاد ترس در این لحظات خیلی دیر انجام می‌شود که تأثیر خودش را از دست می‌دهد. از آنجا که فیلم زمان زیادی را صرف روایت پس‌زمینه داستان کاراکترهای اصلی و عشق بین آن‌ها می‌کند، رسیدن آن به بخش اکشن بسیار طول می‌کشد.
«۴۰/۱۰۰ Collider | منتقد: ترس لاکسون»

آنچه این فیلم را نجات می‌دهد، مایلز تلر و آنیا تیلور جوی هستند. این دو با وجود اینکه صحنه‌های کمی با هم دارند اما جذبه بینشان بسیار قوی است. تماشای آن‌ها در سکانس‌های اکشن نیز بسیار جالب توجه است.


 

عقب
بالا