
حالا جدای این مورد ما
واقعا این بحث آفتاب مهتاب ندیده و دیده رو چی کار کنیم؟ چون منم فکر نمیکنم دست نخورده گیر بیاد. با این شماها کنار میاین؟ من الان اینم تازه اومده تو ذهنم
مخصوصاً اینکه خودم دستم به کسی نخورده
الان همین بعداً در اینده برام داستان میشه
تو باید تو محیطی باشی که روزانه آدمای مختلف بیانتعریف کن ببینیم چه خبره دوروبرمون. برای چی میگی چلغوزه؟!
مومن تغییر محیط هم پول میخواد که ندارمکافی نت و اینا دوست ندارم.
یکمی از این وضعیت روحی دربیام. ببینم میشه حداقل درآمد ماهیانه مو دو سه برابر کنم (که خیلی سخته) و بعد یکی دو تا کار دیگه مثل کاش مو و ... و برای تابستون بلاخره برم سراغ یکی. این اتفاق یک تلنگری بود بهم.
اینایی که به من پا میدند اینکاره نیستند. از طرفی بدبختی خودمم این کاره نیستم و از همین تاپیک مشخصه. کلا ریدم با این زندگی کردنمالان اگه با چندین کیس نریزی رو هم بعدا برات عقده میشه، کیسای مختلف که خودشون پایه باشن (نه اینکه فکر کنن برای ازدواج میخوایشون) برو سیخ بزن.
با بررسی وقایع این چند هفته اخیر متوجه شدم که طرف دیگه کلا نمیخواد. خیلی آتیشش تند شده و احساس میکنم نسبت بهم تنفر پیدا کرده. فقط نمیدونم چرا با من دو سه سال این کارو کردند. خیلی اذیتم کردند. یک ماه آمار میدادی میدیدی نمیخوام میرفتی که کار به اینجا نمیکشید. این همه وقت ذهنمو درگیر کردند. شاید طرف وضعش خوبه که همه شون بی خیال من شدند و خیلی خوشحالند. شایدم جدیه و خواستگاره. و شاید اون چیزی که از من تو ذهنشون داشتند چیز دیگه ای بود. مثلا یک آدم که وضع مالیش خوبه و ...
الان نسبت به قبل بهتر شدم ولی همچنان حالم خرابه. شبا دیگه کمتر میرم مغازه و سعی میکنم باهاشون برخوردی نداشته باشم.